دل تنگ شد آمد کنار ضریح گفت: یا اباالفضل ببین من یک ماه است که کنار قبر پدر و برادر تو از خدا حاجت
سید جلیل القدر حاج آقا عطاء اللّه شمس دولت آبادى نقل فرمود:
یکى از علماء که براى حاجتى ده شب در حرم مطهر حضرت امیرالمؤ منین (ع ) بیتوته کرده و نتیجه نگرفت .
پس به حرم حضرت اباعبداللّه (ع ) رفته و در کربلا ده شب در حرم آن حضرت بیتوته کرد باز هم نتیجه نگرفت
پس ده شب در حرم آقا اباالفضل (ع ) بیتوته کرد و نتیجه ندید، آخرین شب بیتوته در آنجا دید زنى وارد حرم آن حضرت شد و یک طفل نیمه بچه را انداخت کنار ضریح و گفت یا ابوالفضل من از شما اولاد خواستم اینک خدا به من یک بچه ناقص و نیمه طفلى لطف کرده است . و من از اینجا نمى روم مگر اینکه معجزه کنى و طفل کاملى از براى من بگیرى . ناگهان غوغا بر پا شد و گفتند: بچه نیمه طفل سالم گردید زن بچه را در آغوش گرفته و بیرون رفت .
این مرد عالم خیلى دل تنگ شد آمد کنار ضریح گفت : یا اباالفضل ببین من یک ماه است که کنار قبر پدر و برادر تو از خدا حاجت خواستم حاجتم داده نشد ولى این زن عرب بادیه نشین را فورا حاجت دادید.
سپس در کنار ضریح خوابش برد در عالم رؤ یا حضرت به او فرمود: هر کس به قدر معرفت خود حاجت مى خواهد و خداوند هر نوع صلاح بداند به او کرامت مى کند او همین اندازه نسبت به ما آشنائى دارد اما حساب شان با تو جداست و ما به نظر لطف به تو مى نگریم و صلاح شما را در این حال مى بینیم